قدرت خداوند نیز به همین معنی است یعنی فاعلی است دارای اختیار که اگر بخواهد انجام می دهد یا ترک می کند. البته باید توجه داشت قدرتی که برای خداوند ثابت می کنیم هیچ نقص و محدودیتی ندارد و قدرت او مطلق و بی نهایت است.
یک پرسش
اگر قدرت خداوند نامحدود است، آیا خدا می تواند خدایی دیگر را بیافریند؟ یا جهان را درون تخم مرغ قرار دهد بدون اینکه این دو تغییر بکنند؟ یا سنگی بیافریند که نتواند حرکت دهد؟ یا موجودی خلق کند که نتواند نابود کند؟ و به بیان کلیتر آیا خدا می تواند کار محال انجام دهد؟
ـ برای پاسخ به این پرسش در ابتدا به بیان اقسام «محال» می پردازیم.
امور محال یا ممتنع به سه دسته تقسیم می شوند:
الف) محال ذاتی: امری است که در ذات خویش محال و ناشدنی است و ذاتاً تحقق پیدا نمی کند مانند اجتماع نقیضین.
ب) محال وقوعی: امری است که با توجه به ذات آن شیء محال نیست و می تواند باشد، ولی وقوع و تحقق آن مستلزم محال است مثلاً وجود معلول ذاتاً محال نیست ولی وجود آن بدون علت محال است و به تناقض می رسد (زیرا چون معلول است علت دارد و از طرفی بگوئید علت ندارد).به محال ذاتی و محال وقوعی «محال عقلی» می گویند.
ج) محال عادی: امری است که وقوع آن با توجه به قوانین شناخته شده طبیعت ممکن نیست ولی ذاتاً محال نیست مثلاً یک نهال به جای آنکه در مدت 3 سال تبدیل به یک درخت شود در مدت یک ثانیه تبدیل به درخت شود.
با توجه به این سه قسم روشن می شود که در حقیقت قدرت به نوع اول و دوم تعلّق نمی گیرد و این دو قسم، قدرت را نمی پذیرند و لذا خود به خود تحقّق پیدا نمی کنند. به بیان دیگر:
تحقّق پیدا نکردن یک امر دو علت می تواند داشته باشد: 1ـ ضعف فاعل. 2ـ عدم قابلیت خود امر.یعنی گاهی یک پدیده به وجود نمی آید چون فاعل قدرت ندارد مانند نوشته نشدن یک کتاب به خاطر جهل فاعل و گاهی یک پدیده به وجود نمی آید چون خودش به گونه ای است که نمی تواند به وجود آید مثل آنکه به یک نجار گفته شود از مقداری آب (با حالت آب و مایع بودن) یک در بساز. روشن است که او نمی تواند چنین کاری انجام دهد البته نه به خاطر اینکه نجاری بلد نیست بلکه به علت آنکه آب نمی تواند در بشود.
ما نیز وقتی می گوئیم خداوند بر هر کاری تواناست و هر پدیده ای را می تواند ایجاد کند به این معنی است که هر پدیده ای که امکان داشته باشد به وجود آید خداوند می تواند آن را پدید آورد.
اما این اموری که مثال زده شده همه از نوع محال عقلی هستند یعنی خودشان نمی توانند به وجود آیند. خدا موجودی است واجب الوجود و وجودش از خودش است در حالی که مخلوق ممکن است و وجودش از دیگری است، لازمه سؤال اول این است که خدا هم وجودش از خودش باشد و هم وجودش از خودش نباشد و این تناقض است که عقل آن را رد می کند. و لازمه سؤال دوم این می شود که جهان در همان حال که بزرگ است بزرگ نباشد (زیرا درون تخم مرغ قرار گرفته) و این نیز تناقض است. لازمه سؤال سوم و چهارم نیز تناقض است زیرا بدین صورت است که موجود مخلوق در همان لحظه که تحت قدرت خدا نیست بلکه خود آنها قابلیت تحقّق ندارند.
قدرت الهی در قرآن
آیات متعدد قرآن به قدرت نامحدود خدا اشاره دارد:
{وَ هُوَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ} «و او بر هر چیز تواناست».[1]
{وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ} «و حکومت آسمان ها و زمین برای خداست و خدا بر همه چیز تواناست».[2]